تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین..

ساخت وبلاگ
براى من  نوشتن از گذشته مثل مرهمى است كه با زخم هام همدستند.. نوشتن روزهاى قديم حال من را خوب نميكند.. ولى ياد من مى آورد كه آدم ها چه بودند.. كه بودند.. چه كردند.. و گذشتند.. ياد من مى آورد من چه بودم.. كه بودم.. چه كردم و گذشتم.. من از تمام آدم هاى زندگيم گذشتم.. خوبى و بدى شان را گذاشتم و گذشتم.. اجازه دادم گوشه اى از گذشته باقى بمانند.. هرچند محو.. هر چند گنگ و مه آلود.. بعضى ها همچنان با كيفيت تيرى دى خودنماييى ميكنند اما خب  از تب و تاب افتاده اند.. بود و نبود هيچ يك از خاطرات ديگر اهميتى ندارد.. دروغ است اگر بگويم كه ديگر رنجم نميدهند.. هنوز گاهى عميق ترين جاى دلم ميسوزد.. ولى خب هيچ چيز ماندگار نيست.. همه چيز فراموش ميشود.. حتا بزركترين رنج ها.. زندگى خيلى سمج تر ازينهاست.. حالا كه به گذشته فكر ميكنم.. ميبينم كه چه قوى بودم.. با تمام لغزش هايم ، سخت ماندم.. سخت باقى ماندم.. رنجيدم و باقى ماندم.. گريه كردم و باقى ماندم.. نا اميد شدم و باقى ماندم.. من آدم باقى ماندنم.. تمامى ندارم.. و اين خبر خوبى است.. براى خودم.. براى آنها كه دوستم دارند.. من باقى ماندم براى آنها كه دوستشان دار تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین.....
ما را در سایت تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین.. دنبال می کنید

برچسب : این روزها که میگذرد خوشحالم,نشستم که این روزها بگذرد,نشستم كه اين روزها بگذرن, نویسنده : alakiiiiio بازدید : 130 تاريخ : جمعه 3 دی 1395 ساعت: 20:35